پایان نامه رابطه سبکهای رهبری مدیران آموزشی و نوآوری های آموزشی

موضوع پایان نامه : بررسی رابطه بین سبکهای رهبری مدیران آموزشی و کاربرد گسترش نوآوری های آموزشی

بیان مسئله :

نیاز به مدیریت و رهبری در همه زمینه های فعالیت اجتماعی محسوس و حیاتی است. این نیاز، به ویژه در نظام های آموزش و پرورش اهمیت بسیار دارد زیرا آموزش و پرورش نقشی اساسی از لحاظ گردش امور جامعه و تداوم و بقای آن بر عهده دارد و مدیریت اثر بخش لازمه تهیه و اجرای برنامه های آموزشی و پرورشی نتیجه بخش و کیفی است.

مدیریت اساسا با هدایت رفتار در یک ساختار سلسله مراتبی سر و کار دارد. در این سلسله مراتب که شامل روابط متقابل اداری است.

یک عضو یعنی مافوق پیشقدم و مبتکر اقدامات و عملیات اداری است و عضو دیگر یعنی مرئوس یا زیر دست، پذیرنده و اجرا کننده ی آنها.

اصطلاحات رهبر یا مافوق و پیرو و یا زیر دست بطور نسبی بکار برده می شوند زیرا در روابط میان این دو به شیوه و سبک مدیریتی یا رهبری در سیستم اجتماعی معین بستگی دارد.

تغییر جزئی از جوهر انسانی است بدون تغییر ممکن بود انسان هنوز غار نشین باشد.

نتیجه نوآوری و تغییر موفقیت آمیز، تکامل است و این بدین معناست که تغییر اساس آفرینش و هستی را تشکیل می دهد. روشن است که رهبران و مدیران سازمانها نقش اساسی در نوآوری و تغییرات ایفا می کنند برای اینکه نوآوری و تغییر را تشویق کنیم. موانع را کاهش می دهیم و فرآیند تغییر را سهولت بخشیم باید ساختار سازمانی را انعطاف پذیر، جو سازمان را آزاد، نیاز اعضا را ارضا و رهبری را دموکراتیک کنیم.

یکی از دلایل شکست مکتب روابط انسانی در زمینه پاسخگویی به نیازهای آن، عدم توجه به محیط های پیرامونی بود به اعتقاد آنها اگر محیط داخلی سازمان برای افراد مناسب می گردید کلیه مشکلات افراد به خودی خود حل می شد اما گذشت زمان صحت این نظریات را زیر سؤال برد.

امروزه نظریه عمومی سیستم ها علاوه بر جو سازمان ها به محیط پیرامونی آنها نیز توجه دارد یعنی نمی توان کارآیی کارکنان را جدا از تأثیرات محیط بر روی آنها بررسی کرد. محیط خارجی سومی بود که به دو عامل قبل فرد و نیاز فرد و سازمان و نیازهای سه عامل افزوده شد و توانست تکمیل کننده ی نظریه روابط انسانی باشد وجود این سه عامل بوجود آورنده نظریه عمومی سیستم ها شد و توانست بر اثربخشی و کارایی سازمانها تأثیر بگذارد و تعادل مناسب را در سازمانها بوجود آورد.

اهمیت و ضرورت پژوهش: رشد و توسعه نظام های آموزشی یکی از وجوه شخصی عصر هاست این امر بویژه در چند دهه اخیر در کشورهای جهان سوم به مسئله ای مهم مبدل شده است از سویی تقاضا برای آموزش و پرورش رشد بی سابقه ای پیدا کرده است از سویی دیگر ضرورت تغییر در تصمیم گیری و سیاست گذاری، بهبود کیفی و ایجاد فرصت های برابر آموزش برای همگان نقش خطیر مدیریت نظام آموزشی را به وظیفه ای سنگین و پر مسئولیت مبدل ساخته است.

گردش کار و فعالیتهای چنین تشکیلاتی بدون تردید به برنامه ریزی آگاهانه و سازماندهی هوشمندانه نیازمند است و نتیجه بخش خدمات حساس و خطیر آن مستلزم رهبری و مدیریت اثر بخش است.

تردیدی نیست که مدیران گوناگون هریک مطابق با نوع کاردر محیط، سن و سطح آموزشی خود با دیگری تفاوت دارند در نتیجه می توان گفت که هر یک از مدیران منطبق بر گونه خاصی از افراد با ویژگیهای متفاوت هستند اثر و کار این نظام آموزشی مستلزم تدارک سازمان و مدیریت و تأمین منابع انسانی، مالی و مادی است این عوامل خط مشی و جهت گیری و همچنین امکانات و محدودیتهای برنامه های آموزشی را تعیین تکلیف می کند.

سبک های مدیریت نظام آموزشی اساسا به نظریه حاکم بر جامعه وابسته است و فقط هنگامی تغییر می کند که نگرش سیاسی دستخوش تغییر و دگرگونی شود از این رو در کشورهایی که مفهوم آمرانه مقبول است احتمالاً شیوه مدیریت در نظام آموزشی از ویژگیهای نظام آمرانه برخوردار خواهد بود و در کشورهایی که مفهوم مردمی حکومت مورد اعتقاد است احتمالا پیش بینی هایی برای مشارکت مردم در امر رهبری را در راه نظام آموزشی مدنظر قرار خواهد گرفت اما مدیران آموزشی علاوه بر سبکهای مدیریتی که در پیش می گیرد باید دارای نوآوری و خلاقیت باشد مدیریت فرآیند عقلانی و پیچیده ای است که علاوه بر دانش نیازمند خردمندی و شرافت است این صفات زمانی بیشتر بروز می کند که او در نقش یک تسهیل گر نوآوری ظاهر شود فرآیند بکارگیری خلاقانه و نوآورانه در سراسر مدل کاری سازمان نه آن که این راهبرد تنها متوجه محصولات و اختراعات شود بلکه فرصتهای جدیدی را در حوزه تعلیم و تربیت آینده پیش بینی می کند با اتخاذ این راهبرد نوآورانه می توان برای کارکنان مدرسه ارزش جدیدی قائل شد.

اگر نوآوری کنیم و نوآوری ها با راهبرد نوآورانه همراه نباشد ذوق و سلیقه آیندگان را برآورده نمی کند و یا دیر یا زود شکست خواهیم خورد.

همه سازمانها برای بقا نیازمند اندیشه های نو و نظرات بدیع و تازه اند افکار و نظرات جدید همچون روحی در کالبد سازمان دمیده می شوند و آنرا از نیستی و فنا نجات می دهند در عصر ما برای بقا و پیشرفت و حتی حفظ وضع موجود باید جریان نوجویی و نوآوری را در سازمان تداوم بخشیم تا از رکود و نابودی آن جلوگیری شود برای آنکه بتوانیم در دنیای تلاطم و متغیر امروز به حیات ادامه دهیم باید به نوآوری و خلاقیت روی آوریم و ضمن شناختن تغییرات و تحولات محیط برای رویارویی با آنها پاسخ های بدیع و تازه تدارک ببینیم.

بررسی تاریخچه مبحث تغییر در سازمانها نشان می دهد که آغاز اجرا و استمرار تغییر در سازمانها معمولا بوسیله مدیران صورت می گیرد و اصولا هیچ گونه تغییری بدون خواست آنان ایجاد نمی شود بدون پشتیبانی آنان پا نمی گیرد.

نقش و مسئولیت های مدیران در فرآیند تغییر

یکی از وظایف اساسی رهبر سازمان این است که تعیین کند چه موقعی تغییر صورت دارد و چه موقعی نیاز به تغییر نسبت مدیر مدرسه باید یک عامل تعادل باشد بدین صورت که هم نیاز به تغییر را حس کند و هم به نیاز تداوم و ثبات در یک نماد آموزش و یادگیری واقف باشد او باید توجه خود را بر اهداف اصلی سازمان وعوامل ثبات معطوف کند و تعیین نماید که درچه مواقعی تغییر از حمایت و تعهد این عوامل برخوردار است و در چه مواقعی با آنها در تضاد می باشد بعلاوه او باید توانایی ها مهارتها و تعهد ضروری برای ایجاد تغییر را دارا باشد در سازمانهای آموزشی مدیران باید با هوشیاری و دوراندیشی شرایطی مناسب و مطلوب را برای نوآوری و تغییر فراهم آورند.

یک مطالعه انجام شده در زمینه آموزش و پرورش نشان داد که آن گروه مدیرانی که دارای قدرت متقاعد ساختن دیگران برقراری ارتباط مناسب با آنان و درگیر فعالیتهای گوناگون هستند نوآوری را خیلی زودتر از مدیران فاقد این ویژگی ها می پذیرند همچنین مشخص ساخت که نوآوری ترین مدیران آنهایی هستند که تحصیلات رسمی بیشتری دارند در نشست های حرفه ای زیادی شرکت می کنند از اشتهار بیشتری برخوردارند غالبا مورد مشورت دیگران قرار می گیرند از سوی هیئت آموزشی پشتیبانی می شوند و بیشتر به منابع اطلاعاتی بیرون از تیم تکیه می کنند یکی از محققان دریافت مدیران مدارسی که کارکنان آنها نشستهای منظم دارند روابط گروهی تشکیل می دهند و ارتباط های افقی بین گروه ها را برقرار می کنند در نهادی ساختن تغییر موفق بوده اند.

فهرست مطالب پایان نامه

چکیده

فصل اول

مقدمه

بیان مسئله

اهداف پژوهشی

اهداف جزئی

تعاریف واژه ها واصطلاحات

فصل دوم

تعریف مدیریت

مدیریت عملی (کلاسیک)

روابط انسانی

نقش و مسئولیت های مدیران در فرآیند تغییر

سبک تغییر مشارکتی

تغییر نوآوری

منابع قدرت مدیر

فصل سوم

روش انجام پژوهش

روش وابزار گردآوری پژوهش

فصل چهارم

اعتبار وپایابی پرسشنامه

تجزیه و تحلیلاطلاعات

مقدمه

یافته های توصیفی

تحصیلات

میزان نوآور بودن مدیر

میزان وظیفه گرایی مدیر

میزان انسان گرایی مدیر

نتایج شاخص های مرکزی و پراکندگی نمرههای متغیرهای مستقل و وابسته

یافته های استنباطی

آزمون فرضیه ها

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

راهکارها و پیشنهادات

محدودیت ها و مشکلات پژوهش

فهرست منابع

پیوست ها